پاسخ :
گرچه قرآن کریم به صراحت بحث خلقت و جهان هستی و کیفیت و جزئیات آن را مطرح نکرده؛ ولی خداوند تبارک و تعالی درباره منشأ آفرینش و مخلوقات عالم هستی میفرماید: «او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید و عرش (قدرت) او بر آب قرار داشت (به خاطر این آفرید) تا شما را آزمایش کند تا کدام یک عملتان بهتر است و اگر بگویی شما بعد از مرگ برانگیخته میشوید، مسلماً کافران میگویند این سحر آشکاری است.»[1]
«عرش» به معنای سقف یا شئ سقفدار است و به تختهای بلند مانند تختهای سلاطین نیز گفته میشود؛ ولی این کلمه در قرآن شریف به معنای قدرت به کار رفته است؛ چنانکه واژه تخت نیز در فارسی به معنای قدرت به کار میرود. کلمه «عرش» گاهی نیز به معنای مجموعه جهان هستی است؛ زیرا تخت و قدرت خداوند، تمام جهان را فرا میگیرد. راغب اصفهانی میگوید: کلمه «استوی» وقتی با «الی» متعددی شود به معنای استیلاء و تسلط است.[2]
کلمه «ماء» به معنای آب است و گاهی نیز به هر شیء مایع، «ماء» گفته میشود.
بنابراین، از معانی واژه «عرش» و «ماء»، چنین به دست میآید که در آغاز آفرینش ، جهان هستی به صورت مواد مذابی بوده (یا گازهای فوقالعاده فشرده که شکل مواد مذاب و مایع را داشت) سپس در این توده آب گونه، حرکات شدید و انفجارهای عظیمی رخ داد و قسمتهایی از سطح آن پی در پی بخارج پرتاب شد، این اتصال و به هم پیوستگی، به انفصال و جدایی گرایید و سیارات و ستارگان یکی بعد از دیگری شکل یافتند. در برخی آیات، قرآن کریم اشاره دارد که آسمان و زمین و به طور کلی تمام هستی و خلقت بدون نیاز به وجود ماده قبلی، توسط خداوند متعال و به وسیله قدرت نامتناهی و بیپایان او خلق شدهاند، چنان که خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَ إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُونُ» [3] ؛ هستی بخش آسمانها و زمین او است، و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر میکند، میگوید: موجود باش و آن فوراً موجود میشود.[4]
در آغاز آفرینش ، جهان هستی به صورت مواد مذابی بوده (یا گازهای فوقالعاده فشرده که شکل مواد مذاب و مایع را داشت) سپس در این توده آب گونه، حرکات شدید و انفجارهای عظیمی رخ داد و قسمتهایی از سطح آن پی در پی بخارج پرتاب شد، این اتصال و به هم پیوستگی، به انفصال و جدایی گرایید و سیارات و ستارگان یکی بعد از دیگری شکل یافتند
خداوند تبارک و تعالی همچنین میفرماید: «
أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ ... »[5] آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر بازکردیم؟ و هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم...»
از آیه مذکور به دست می آید که به هم پیوستگی آسمان و زمین، اشاره به آغاز خلقت است که بر اساس نظرهای دانشمندان، مجموعه این جهان به صورت توده واحد عظیمی از بخار سوزان بود که بر اثر انفجارهای درونی و حرکت، به تدریج تجزیه شد و کواکب و ستارگان از جمله منظومه شمسی و کره زمین به وجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است. شخصی از آیه مذکور از محضر امام صادق ـ علیه السّلام ـ سؤال کرد که منظور از «رتقهما» و«فتقهما» چیست؟
امام ـ علیه السّلام ـ در پاسخ فرمود: «...عرش خداوند تبارک و تعالی بر آب بود و آب بر هوا قرار داشت و هوا نیز حدی ندارد و در آن هنگام، خلقتی به غیر از این دو (آب و هوا) نبود و آب نیز در آن موقع چشمه گوارای فرات بود، پس وقتی خداوند اراده کرد که زمین را خلق کند، بر باد دستور داد تا آب را به هم کوبید و به صورت موجی فشرده در آمد و در محل خانه کعبه جمع گردید؛ سپس آن را همانند کوهی فشرده قرار داد؛ سپس زمین از زیر آن به وجود آمد... وقتی خداوند اراده کرد که آسمان را خلق کند بادها را امر کرد که دریاها را به هم فشردند تا از آن موجی همراه با فشردگی به وجود آمد و از وسط آن بخار سوزانی پدید آمد؛ سپس از این بخار سوزان آسمان را خلق کرد و در آن کواکب و ستارگان و منظومه شمسی و ماه و... قرار داد... و به تدریج از آسمان باران بارید و گیاهان و موجودات را خلق نمود...»[6]
آن چه در پایان قابل بیان است، این است که: در روایات آمده: «الف الف عالم» وجود دارد. یعنی هزاران عالم وجود دارد و بسیاری از مسایل آسمانی و زمینی، هنوز برای بشر پنهان مانده است و با گذشت زمان یکی پس از دیگری روشن و نمایان می گردد و این با گذشت زمان صورت می گیرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، (قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ج 1375 هـ ش، در 2 مجلد فارسی).
2. مصباح یزدی. محمد تقی، معارف قرآن (قم، مؤسسه در راه حق)، چ اول 1367، ج 1 ـ 3، ص 17 ـ 179.
3. مطهری، مرتضی، توحید، قم، انتشارات صدرا، چ اول، 1360، ص 158، 200.
4. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، (تهران، دارالکتب الاسلامیه)، چ پنجم، 1377، ج 4، ص 195.
5. رضوی، مرتضی، تبیین جهان و انسان.
پی نوشت ها :
[1] . هود/ 7.
[2] . راغب اصفهانی، المفردات لالفاظ القرآن الکریم، قاهره، دارالکاتب العربی، 1392 هـ ق، ص 341.
[3] . بقره/ 117.
[4] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و سوّم، 1367، ج 1، ص 297.
[5] . انبیاء/ 30.
[6] . ر. ک: العروسی الحویزی، الشیخ عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، 1422 هـ ق، ج 4، ص 456 و 466.